میان عاشقانه هایم قدم نزن...
این جا این نوشته ها
آنقدر بارانی اند که میترسم
لحظاتت خیس شوند...!!
این باران
گونه هایم خیس از
بهانه ی بی تو بودن است
نگاه کن به صورتم
این باران
بند نمی آید...
نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند
مثل آسمانی که امشب می بارد....
و اینک باران
بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند
و چشمانم را نوازش می دهد
تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم....
ϰ-†нêmê§ |