سیب می خواهد دلش ...
آنکه بی حساب عاشق است ...
اما نمی داند ...!
کرم دارد روزگار ما !
با خودم عهد بستم اگر تو را دیدم
بگویم از تو دلگیرم
اما تو را دیدم و باز گفتم
بی تو می میرم!
ﻋﺸــــﻖ ﯾﻌﻨﯽ..
حـــــتی اگه …
ﺑﺪﻭﻧﯽ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺩﺕ !!
بدونی نمیشه !!
ﺍﻣﺎ ﻧﺘﻮﻧﯽ ﺗﺮﮐﺶ ﮐﻨﯽ!
ﻧﻪ ﺧﻮﺩﺷﻮ…
ﻧﻪ ﻓﮑﺮﺷﻮ…
گاهی حجم دلتنگی هایم آنقدر زیاد می شود که دنیا با تمام وسعتش برایم تنگ می شود...
دلتنگم...
دلتنگ کسی که گردش روزگارش به من که رسید ازحرکت ایستاد...
دلتنگ کسی که دلتنگی هایم را ندید...
دلتنگ خودم...
خودی که مدتهاست گم کرده ام...
دیوار احساس من را،
همه…
کوتاه می پندارند ،
اما چه می دانند ،
در پس این دیوار کوتاه ،
زمینش عمق فراوان دارد...
ϰ-†нêmê§ |